۱۳۹۰ تیر ۲۲, چهارشنبه

clothing museum


 Architect :  Amir Taghvaei 

 



موزه صرفا فضایی مختص فعالیت های فرهنگی نیست ، بلکه (شاخصه فرهنگ) به شمار می آید که شأن و منزلت طراحی و معماری را منعکس می کند. ساختمانی که روزگاری چیزی نبوده جز ملک ِطلق طبقات ممتاز جامعه وخبرگان فرهنگی ، اکنون برای جلب توجه عموم گوی سبقت را ازیکدیگر می ربایند ،و نیروی محرکشان هم از درون وهم از خارجِ خودِ هنر ها تولید می شود. به طورکلی، فضاهای فرهنگی دو دهه ی گذشته را می توان، بر مبنای فلسفه ی موسسه و گرایش های فرمالِ طراح به سه تیپ تقسیم کرد: اولی تمایل به خنثی بودن دارد ،که در حقیقت پس زمینه ی است متمایل به عقب نشینی برای آثاری که بناست در فضا بازنمایانده شوند، دومی تمایل به آن دارد که به تجربه ی هنر منضم شود ،در حالی که نقش حد واسط درگیری متقابل را به عهده می گیرد؛ و سومی متمایل  به جدا بودن در عین همپایگی است،یعنی به اندازه ی خود هنر در پیش زمینه حضور دارد. هر یک از این سه رویکرد کلی ، نشان از یک سوگیری در خصوص خود ماهیت هنر دارند ، و دیدگاه های متفاوتی در مورد شأن هنرو ارتباط آن با مخاطب را منعکس می کنند.از مبانی ذکر شده آن چیزی که بیشترین ارتباط را با موضوع موزه البسه ایرانی می تواند برقرار کند ، مورد اول می باشد که تمامی طراحی های انجام شده در رابطه با موزه با در نظر گرفتن پس زمینه ای از متوپ طرح لباس هخامنشی انجام شده است .تمامی عناصر خارجی و داخلی موزه به نحویی یادآورخطوط و حالات لباس هخامنشی می باشد . وجود بسیاری از مبانی مشترکی که میان طراحی لباس و طراحی معماری وجود دارد ، کمک می کند بر قراری ارتباط میان  این دو بخش راحت تر اتفاق بیفتد ودر نهایت نتیجه این همخوانی خلق اثر هنری در مقیاس وسیعتر ، به نام موزه البسه ایرانی می باشد .

                           





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر